خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

گریه

بعضی وقت ها این قدر از زندگی خسته می شم که دوست دارم برم یه جای تاریک بشینم فکر کنم اینقدر فکر کنم تا گریه ام بگیره ان وقت اینقدر گریه کنم که دنیا پر از اب بشه دنیایی که این همه براش زحمت کشیدن و قدرش و نمی دونن گریه هام همه جا را بگیره قلب تموم ادم ها پر از اب بشه ابی به نام اشک ان ها هم از اشک من بغضشون بترکه فکر کنن به همه کارای که کردن به دلهای که شکوندن یاد ان همه عشقی که کشتن بیوفتن ولی حتی اگه یاد همه کاراهاشون هم بیوفتن من از گریه کردن دست نمی کشم حتی اگه پشیمون بشن من بازم گریه میکنم به خاطره تنهای خدایم گریه میکنم اینقدر که خدا بهم بگه من بخشیدمشون.................بخشیدم.............. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد