خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

جریانات این چند روز

سلام سلام هزار تا سلام به دوستای گلمدلم براتون یه ذره شده بود ........میدونید چرا اپ نمیکردام اخه مامان بزرگم با بچه های عموم از شهرستان اومده اند خونمون الانم دختر عموم خوابه چون دیشب تا ساعت 5 داشتیم با هم حرف میزدیم تفریحات سالم انجام می دادیم با این که دختر عموم راضی نیست که شب ها زود به خوابه یکم هم بیچاره حوصلش سر رفته اخه تو خونه خودشون ازادی زیاد داره مثلا شب ساعت 12 بیاد خونه ساعت 1 شام بخوره یکم بهش حسودیم میشه چون ساعت 1 من دارم خواب 7پادشاه رو میبینم بابام هم که میگه دختر میره بیرون هوا روشن باید برگرده یکم واسم سخته که این دختر عموم اومده خونمون چه طوری شاد نگهش دارم که نگه رفتم بهم بد گذشت

 من فکر کنم خوشی این بد واسه من تموم بشه چون بابام میگه تفریح یه هد  مرزی داره که تفریح این دختر عموی ما هدومرز نداره اصلا خوب اونم عادت کرده نمی تونه این طوری زندگی کنه حتی توی یه مسافرت کوتاه

حالا من نمیدونم چه کار کنم از یه طرف باید این راضی باشه از مسافرتش از یه طرف  هم باید به حرفای ببام گوش کنم اگه یه وقت دیوونه شدامشما ها بدونید واسه چیه.................

دیشب دوست دختر عموم ساعت 11 شب زنگ زد تعجب میکردخونه اس اخه مگه خونه موندن گناه کبیر اس من این همه هی به حرف پدر و مادرم موندام........................................... اخه بابا یکی نیست بگه این جا ایرانه نمیشه این جوری زندگی کردولی اینم مقصر نیست این جوری بزرگ شده اگه ازادیشو بگیرن دیوونه میشه

حالا تکلیف من این وسط چیهکه شدام گوشت قربونی بابام با چشماشمیگه نارضیه دختر عموم میگه ولش کن اهمیت ندهبابای منم این طوری بود عادت کرد ولی اخه بابای من شاید دادشش بابای تو باشه ولی تومنی 2زار با بابای تو فرق فوکوله

اینم از جریان ما............................

دیروز یکی از دوستام کتاب انقلاب رو می خواست من از خود گذشتگی کردام کتابم دست یکی دیگه بود رفتم از اون گرفتم دادم به این به این میگن از خود گذشتگی مگه نه؟؟؟؟؟؟؟

راستی کنسرت هم که قرار بود با مامانم برم با دختر عموم میرم چون 2 تا بلیط بیشتر نخریده بودام مامان بی چاره ام

کلا این چند روزی که اپ نکردام جریان ها این جوری بود فکر کنم جریان ها از این بدتر هم بشه.........بی خیال

نظرات 6 + ارسال نظر
موچه پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ب.ظ

به سلامتی و میمنت
سلام ما رو برسون به دختر عمو جان

چشم سلامت باشی

سرسپرده پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:45 ب.ظ http://www.takdel.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااام نیلوفر جووووووووووونم......
ماجرای جالبی بوووووود......
کنسرت خوش بگذره..........
مرسیییییییی از حضور گرمت......
خوشحال میشم بهم سر بزنی......

وظیفه است بهت سر بزنم

VpnServ Group پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:57 ب.ظ http://www.vpn-serv.us

وی پی ان سرو ، قدرتمندترین ارائه دهنده خدمات "وی پی ان" با قیمت مناسب و پشتیبانی 24 ساعته . آیا نمیدانید "وی پی ان" چیست ؟ توضیحات تکمیلی را از سایت ما مطالعه کنید : www.1.vpnserv.info

rashel پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:26 ب.ظ

khosh be haleton manam mehmon mikham
mibinam dighe aslan be man ahamiyat nemidid
mano tako tanha ghozashtid in vare donya

نه به خدا تنهایی کجا بود ما که یه دونه خواهر اون ور دنیا بیشتر نداریم

komiser پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:59 ب.ظ http://WWW.ROMANIA.BLOGSKY.COM

سلام نیلو جونم
بی خیال میرن باز تو راحت میشی
راستی کنسرت خوش بگذره گلم

کاشکی زودتر برن
اگه خوش بگذره که خیلی خوب میشه میترسم.............

موچه کوچولو پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ب.ظ

ببین سر میزنم نمینویسی
البته انتظاری هم نیست چون چند ساعت نیست رفتی

من که دیروز اپم صبح نوشته بودم
الان دوباره اپ میکنم باز بگو اپ نکردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد