خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

دانلود اهنگ

یچه ها یک اهنگ میزارم واسه دانلود اهنگش خوب خوانندش دوست پسر دختر عموم اول فکر کردام دروغ میگه تا عکس پسره رو دیدم که با دختر عموم و هی هم بهش زنگ میزنه دیگه باورم شد اون که رپ میخونه دوست پسرش اونی یکی هم که اسمش بیژن صداش پخته تر پدر دوست پسر دختر عموم

 

http://www.rapefa.com/108-Ali-YellY-&-BizhaN---Che-Bi-HaseL

نظرات 10 + ارسال نظر
جینگیل معو جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:29 ق.ظ

به اپ پایینیت نظردادم

موچه کوچولو جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ب.ظ

عجب
اهل رپ گوش کرد نیستم ولی چون تو میگی چشم
گــوش میدهیم

سرسپرده جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ب.ظ http://www.takdel.blogsky.com

سلام دوس جووووووووووووونم.......
خوبییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در اولین فرصت میرم آهنگ رو دانلود میکنم....
مرسیییییییییییییی که اومدیییییی.....
راستی آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآپممممممممممممممممم وقت کردی بیااااااااااااااااااااا

نـــ گـــ یـــ ن جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ http://www.patty.blogsky.com

سلام سلام سلام! خوبی؟
دیشب داشتم دنبال آدرست میگشتم که قطع شدم! امروز اومدم دیدم خودت نظر دادی!!!!!!
آخی...! پس فامیل رپرهایی...! چه خووووفه
الان چه حسی داری دقیقا؟
عزیزم واقعا ببخشید! همین الان میرم لینکت میکنم!!! ببخشید که یادم رفته بود
بازم بیا اونورا...
منتظرما!
ستاره سهیل نشی

نه قربونت برم همیشه میام به خونت
مرسی لینکم کردی

jason جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://sh8x.javanblog.com

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :



سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.



دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.



یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….



پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنن

مرسی مطلبت رو وبلاگم

سرسپرده شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.takdel.blogsky.com

سلااااااااااام دوس جووووووونم....
خوووووووبیییییییی؟؟؟؟؟؟؟
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآپمممممممممم زودی بیاااااااااااااااااااااااا>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>

rashel شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ق.ظ

abji jonam migam ha man natonestam bebeinam chizi

rashel شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:47 ق.ظ

abji jonam didamesh chandan tofhe nabod

اهنگش ولی قشنگه

مریم شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ق.ظ http://cheshmane-baste.blogsky.com

مرسی از حضورتون و خیلی خیلی مرسی به خاطر مطلب قشنگی که برام نوشته بودید.

خواهش می کنم وظبفه بود گلم

علی شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://www.alisafirzadeh.blogfa.com

سلام نیلوفر جان
من وظیفم بود که شعر زیبات رو بزارم.
بازم ممنون که سر زدی عزیز

بازم ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد