خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

نوشته ای از من

نوشته شده در ۵/۹/۸۷ از دفتر خاطراتم برای یک دوست 

  

امروز روزی بود پر از هیاهو پر از التهاب با هم بودن پر از خنده های کودکی امروز را دوست دارم چون در نگاه پروانه گم شدن در کنار اقاقی نشستن در میان دستان تو جان دادن را دوست دارم هر چند که می دانم تو درکی نداری برای ادراک من ای دوست من.

نظرات 4 + ارسال نظر
موچه کوچولو پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ب.ظ

قشنگ بود

komiser پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ http://WWW.ROMANIA.BLOGSKY.COM

عالیه بابا خیلی خوشم اومد نیلو

سینا پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:22 ب.ظ http://friend10.blogfa.com

نیلووووووووووووووفر
انگار حرفای دل منو داری میگی!!!
دیوانه وار زیبا بوووووووووود

نگینی با دامن حریر پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:00 ب.ظ

بعضی از لجظه ها هستن که دوست داری قفلشون کنی...اما نمیتونی و خیلی ساده میگذرن...
نمیدونم چی بگم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد