نوشته شده در ۲۱/۸/۸۷ از دفتر خاطراتم برای دل تنگی هایم
دلم گرفته از هر چی توی این دنیاست دیگه خسته شدم از هر چی حرف دیگه خسته شدم از هر چی اشک دیگه بدم میاد از این همه گل دیگه دلم تنگ نمیشه واسه خدا اخه اون من رو دوست نداره اصلا چرا می نویسم نمی دانم .......................
الهی
غصه نخور
این نیز بگذرد
و بدون خدا همیشه حواسش بهت هست
خدا همیشه بنده هاشو دوست داره هرچند این نوشته مال مدتها قبله اما امیدوارم همیشه دوست داشتن خدا رو حس کنی
تک بووووووووووووووووووووووووووووووووووود
خیلی قشنگه
انگار حرفای منه به خداااااااااااااااااااا
زیباست
خسته نباشی
سلام
خدمت شما وبلاگ نویس محترم
انشالله سلامت و موفق باشید.
به وبلاگ من سر بزنید
در موضوعات گوشه وبلاگ (فرهنگ لغت) کلیک کنید و در مورد آنها نظر دهید.
با سپاس از شما
نویسنده : منشور اطلاعات
http://manshooor.persianblog.ir/tag/%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af_%d9%84%d8%ba%d8%aa
بی دلیل نوشتن هم عالمی داره ها...
بعضیوقتها به دستهام نگاه میکنم و فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشوم؛ یا یکچیز دیگر. ولی دستهام چهکار کردهاند؟ یکجایم را خاراندهاند، چک نوشتهاند، بند کفش بستهاند، سیفون کشیدهاند و غیره.

دستهایم را حرام کردهام.
چارلز بوکفسکی
سلام
عالی بود