خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

خاطرات پاییز

در خیابانی ساکت راه میروم 

صدای برگ هایی که در زیر پایم 

خورد می شوند نگرانم میکند  

بوی نم در تمام ریه ام پخش میشود 

موهایم از نمریز باران فر می شود 

با خود می گویم ای وای پاییز دوباره امده 

می ترسم...میدانی چرا؟؟ 

چون هر سال پاییز برایم خاطراتی را زنده  

میکند که هم دوستشان دارم هم ندارم  

خود هم نمیدانم چرا؟ تو میدانی؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد