خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

خونه ی قطره ی کوچولو

خونه ای برای حرف های نگفته یه قطره کوچک

برف

خیلی اروم ..... خیلی ساکت  

میومد پایین بدون هبچ حسی 

فقط حس سرما داشت 

فقط بی کسی بود  

که تمام وجود دونه برف را 

احاطه کرده بود 

اینقدر اروم اومد پایین 

بی صدا که خودش گریه اش  

گرفته بود