خدایا

خدایا.... خدایا...خدایا..صدایم را می شنوی من از اعماق جاده ای حرف میزنم که صدای جزء صدای خودم نیست و حضوری جزء خودم حس نمی کنم

نوشته ای از من۳

نوشته شده در ۱۶/۹/۸۷ برای عشق سوخته از دفتر خاطراتم 

شنبه نیز گذشت و همچنان من در کنار پنجره منتظر کسی هستم که می دانم هرگز نمی اید نمی دانم چرا دوست می دارم ولی انتظار تلخ بی حاصل را گر چه این است سرنوشت یاید همیشه با خون نوشت مرگ بود امانم نداد گر نبود این چنین نمی بود. 

عشق

نوشته شده در ۳۰/۷/۸۷ برای خودم و خدایم از دفتر خاطراتم 

اسمان ابی است دل من مثل همیشه بارانی است دل بسته ام می دانم اشتباه است اما چه کنم عاشقم گرفتار یارم من بی گناهم  بی گناه......................

نوشته ای از من۲

نوشته شده در ۲۱/۸/۸۷ از دفتر خاطراتم برای دل تنگی هایم 

دلم گرفته از هر چی توی این دنیاست دیگه خسته شدم از هر چی حرف دیگه خسته شدم از هر چی اشک دیگه بدم میاد از این همه گل دیگه دلم تنگ نمیشه واسه خدا اخه اون من رو دوست نداره اصلا چرا می نویسم  نمی دانم ....................... 

نوشته ای از من

نوشته شده در ۵/۹/۸۷ از دفتر خاطراتم برای یک دوست 

امروز روزی بود پر از هیاهو پر از التهاب با هم بودن پر از خنده های کودکی امروز را دوست دارم چون در نگاه پروانه گم شدن در کنار اقاقی نشستن در میان دستان تو جان دادن را دوست دارم هر چند که می دانم تو درکی نداری برای ادراک من ای دوست من.

همین جوری

دوستای گلم سلام امروز که اومدم دیدم خیلی ها راجب پست قبل نظر دادن و راجبش فکر کردن وبراتون مهم بوده یک لحظه از زندگی خوشم اومد که تونستم یه چیزی بنویسم که بدرد ادم بخوره و اومید وار شدم و اشک تو چشمام جمع شد اخه خیلی هیجان انگیز بود دوستتون دارم

دیشب دوستم ازی زنگ زد گفت گروه۷ تو کرج ۱۷ و ۱۸ کنسرت دارن میای گفتم اره میام خدا کنه بلیط گیرمون بیاد دوستم هم هی شل کن سف کن در نیاره (میدونم بعدا میخونه بهم فحش میذه هه هه هه هه) 

الان مامانم بهم زنگ زد با موبایل که بیا تو اتاق خودمون کارت دارم خنده ام گرفت اخه این حرکت توی فیلم افسانه افسونگر تو فارسی ۱ بود مادر جوانگ زنگ میزد بهش میگفت بیا تو اتاق ما 

مثل اینکه تاثیره خوبم داره

راجب پست قبل

بچه ها هر کی یک نظری داره و من هم یک نظری دارم  نمی خوام نظرم رو به کسی به قبولونم نه می خوام کسی نظرش رو به من به قبولونه 

مرسی از همکاریتون پس نصیحتم نکید مرسی 

این مطلب پایینی برای اینه که جو وبلاگم عوض بشه هه هه هه هه هه

مسافرین عزیز برای فرار ۲ درب در جلو و ۲ درب در پشت و با گاز زدن از سقف می تونید از این هواپیما بیرون برید سقوط خوبی را برای شما ارزو مندم

شرح حال

سلام ماهم بعد از این همه فرکانسی که فارسی1 داد و قطع شد تصمیم گرفتیم که یکی از دیشامون رو بزاریم رو یوتل ست هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دیگه فارسی1 قطع نمیشه از دیشب تا حالا همش داریم فارسی1 میبینیم خیلی حال میده

دختر عموم هم دیروز بردم بیرون به چند تا از دوستای دانشگاه هم زنگ زدم اومدن دورهم کلی خندیدیم من هم دلم براشون تنگ شده بود دیدمشون دلم باز شد اخه فقط منم که میتونم بچه ها را دور هم جمع کنم اخه دوستای من یکی با اون یکی مشکل داره اون یکی با یکی دیگه ولی من با هیچ کس مشکل ندارم کسی هم با من مشکل نداره اگه هم مشکلی پیش بیاد سریع حلش میکنم خلاصه..............  دختر عموم هم وقتی خداحافظی کردیم گفت: هیچی ندار های کلاس بالا چقدر قیافه میگرفتن

حالا بیچاره ها اصلا اهل قیافه نیستن بچه لوس به همهشون گفت از ......اومده خونه ما خیلی جالبه که خالی بسته منم که به همه راستشو از قبل گفته بودم

اینم شرح حال ما